امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: در آن هنگام که آقا اباعبدالله عليهالسلام به شهادت رسيدند، يک نفر از لشکر عمر سعد، شخصي را ديد که به شدت فرياد مي زند. گفتند:اي مرد! بس کن اين همه ناله و فرياد براي چيست؟
امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: در آن هنگام که آقا اباعبدالله عليهالسلام به شهادت رسيدند، يک نفر از لشکر عمر سعد، شخصي را ديد که به شدت فرياد مي زند. گفتند:اي مرد! بس کن اين همه ناله و فرياد براي چيست؟
آن مرد گفت: چگونه ناله و فرياد نزنم در حالي که پيغمبر خدا را ميبينم که ايستاده و به آسمان نظر ميکند و ميترسم که از خدا بخواهد و در حق ما نفرين کند و هلاک شويم. بعضي از افراد لشکر به همديگر گفتند: اين مرد: ديوانه شده و سخن بيهوده مي گويد. گروهي ديگر که به آنها توابين ميگويند از اين کلام متنبه شدند و گفتند: به خدا قسم! ستم بزرگي بر خود کرديم و به خاطر خشنودي ابنزياد، سيد جوانان اهل بهشت را کشتيم، سپس در آن جا توبه کردند و عليه ابنزياد جنگيدند. به امام صادق عليهالسلام عرض شد: صاحب آن ناله چه کسي بود؟
حضرت فرمودند: ما او را کسي جز جبرئيل عليهالسلام نميدانيم و اگر خداوند به او اجازه ميداد، فريادي ميزد که روح آنها از بدنشان خارج ميشد و وارد آتش جهنم ميشدند؛ ولي خداوند براي اين که بر گناهانشان بيفزايد و عذابشان بيشتر شود به آنان مهلت داد. ( منتهي الامال، ج 1، ص 727. )
منبع: کرامات حسينيه و عباسيه ؛ موسي رمضانيپور نوبت چاپ: هفتم تاريخ چاپ: زمستان 1386 چاپ: محمد (ص) ناشر: صالحان صفحات 53 و 54