loading...
پایگاه جامع جوانان علمدار امام حسین (ع)
عشاق الحسین بازدید : 135 سه شنبه 1392/04/04 نظرات (0)

جناب آقاي حاج ابوالحسن شريفي از کرج مرقوم داشته‏اند: حادثه‏اي چند سال قبل در تهران رخ داده است که شرح آن را ذيلا مي‏خوانيد:

در تهران ميدان قزوين، خيابان جمشيد (که در آن زمان محل فساد بود) يک مغازه‏ي مشروب فروشي وجود داشت که صاحب آن يک نفر ارمني بود و آن مغازه پاتوق راننده‏هاي تريلي (تريلر) و باري و غيره به شمار مي‏رفت، مرد ارمني، که صاحب مغازه بود روي  ارادتي که به حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام داشت عکسي که آن حضرت را سوار اسب نشان مي‏داد، بالاي سر خود نصب کرده بود و براي آن احترام خاصي قائل بود.

روزي سه نفر راننده تريلي وارد مغازه مي‏شوند و از فرد ارمني مشروب مي‏خواهند. فروشنده سه ليوان شراب برايشان مي‏آورد. يکي از آنان يک ليوان ديگر درخواست مي‏کند و فروشنده ارمني از دادن ليوان اضافه خودداري مي‏ورزد، زيرا معتقد بود که نبايد به هر راننده يک ليوان بيشتر مشروب داد، چون مستي به وجود آورده و مشکلاتي فراهم خواهد کرد، فرد راننده اظهار مي‏دارد براي خودم نمي‏خواهم و وقتي ليوان شراب را مي‏گيرد (نعوذ بالله) به روي عکس مبارک حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام مي‏پاشد و اظهار مي‏کند که: اين هم سهم ايشان! 

 

31.jpg

 

شخص ارمني، وقتي اين جسارت فجيع را از راننده بي دين مي‏بيند خيلي ناراحت شده، آنان را از مغازه بيرون مي‏کند و مغازه را تعطيل اعلام مي‏نمايد، سپس از شدت ناراحتي در داخل مغازه مشغول گريه مي‏شود، آن سه نفر بعد از خارج شدن از مغازه، با يکديگر مشاجره مي‏کنند که چرا اين عمل انجام شد؟ نهايتاً دو نفر از آنان با هم تصميم مي‏گيرند، که وقتي با تريلي‏هايشان از شهر خارج شدند، در بيابان، راننده‏اي را که اين جسارت را کرده بکشند و جسدش را در بيابان بيندازند.  اين دو نفر از آن مرد خبيث جلوتر راه افتادند که با هم تصميم لازم را بگيرند. وقتي که وارد خيابان قزوين شدند تا به طرف تريلي‏هاي خود بروند، نفر سوم که همان فرد گستاخ باشد و از آنان عقب مانده بود وقتي خواست از جوي آب کنار خيابان بگذرد، پايش به جدول کنار خيابان برخورد کرد و با صورت به وسط خيابان افتاد. در همين حال يک تريلي آهن کش که با بار آهن در حال عبور بود از روي اين شخص گذشت و او را از کمر دو نيم ساخت، مردم جمع شدند و راننده تريلي هم توقف کرد.

پليس نيز سر رسيد و به زودي جمعيتي انبوه گرد آمدند آن دو راننده‏ي ديگر، که فاصله‏اي از آن جمعيت داشتند، وقتي متوجه اين حادثه شدند جلو آمدند و شرح ماجرا را به پليس گفتند و افزودند که تصميم داشته‏اند به علت جسارتي که وي به حضرت اباالفضل العباس عليه‏السلام نموده بود او را بکشند که حضرت عباس عليه السلام زحمت آنها را کم کرد. وقتي پليس اين مطلب را از آنان شنيد، براي روشن شدن قضيه همراه آن دو نفر و جمعي ديگر به خيابان جمشيد، که محل شراب فروشي بود، رفتند، ديدند مغازه تعطيل است درب مغازه را زدند صاحب مغازه که همان ارمني بود در را باز کرد پليس و همراهان وارد شدند، ديدند مرد ارمني مشغول گريه مي‏باشد، وقتي چشمش به راننده‏ها افتاد از آن دو نفر پرسيد: آن مرد کافر چه شد؟! وقتي آنان گفتند که وي به جزاي خود رسيده به جهنم وارد شده است، مشاهده کردند که ارمني صاحب مغازه مشغول شکرگذاري به درگاه خداوند متعال شد و عکس حضرت را نشان داد که هنوز خشک نشده بود. پليس هم صورت جلسه‏اي تهيه کرد و راننده‏ها را مرخص نمود و گفت: بقيه مسؤليت با خودم که جوابگوي قانون خواهم بود. وقتي ماجرا را به اداره گزارش کرد، خود او مورد تشويق هم قرار گرفت و هيچ گونه مسئوليتي متوجهش نگرديد.

 

 

منبع:کرامات باب الحوايج (زندگاني حضرت ابوالفضل العباس و سي و چهار کرامت و عنايت آن حضرت) ؛ سيد بشير حسيني ؛ نسيم حيات صفحات59  تا 62

درباره ما
Profile Pic
هیئت جوانان علمدار امام حسین (ع) اصفهان - بهارستان
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 41
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 224
  • بازدید سال : 3,125
  • بازدید کلی : 83,941